امروز پنج شنبه  ۹ فروردين ۱۴۰۳
۱۴۰۱/۱۰/۰۷- ۱۵:۰۷ - مشاهده: ۹۴۷

فروپاشی لیبرال دموکراسی: از نئولیبرالیسم به سوی نئوفاشیسم: نقد فلسفه‌ ی سیاسی نئولیبرالیسم

جیسون هیکل، وندی براون، لاورنس بریت، ویلیام رابینسون و ... / مسعود امیدی

با تسلط نئولیبرالیسم بر اقتصاد جهانی در دهه ­های اخیر، نرخ سود و انباشت در جهت منافع شرکت­ های فراملیتی و در واقع شرکت - دولت­ ها با افزایش چشمگیر همراه بوده ­است و پیامدهای نئولیبرالیسم تنها به حوزه اقتصادی محدود نشد و در حوزه­ های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اخلاقی به مراتب گسترده ­تر، عمیق­ تر و زیان­ بارتر از حوزه اقتصادی بوده­ است. کتاب طی سه فصل و در قالب مجموعه مقالات به بررسی موضوع می­پردازد.

 در فصل اول، در حوزه نقد فلسفه سیاسی نئولیبرالیسم نشان داده می ­شود که نئولیبرالیسم به فرسایش و تخریب نهادهای دموکراتیک و ارزش­ های فرهنگی و اخلاقی در جوامع معاصر و بهره­ گیری از فاشیسم و ظهور نئوفاشیسم در دفاع از سرمایه فراملیتی و دولت - شرکت­ ها در برابر جنبش­ های کارگری، ضدجهانی سازی و سایر جنبش­ های مترقی انجامیده است. همچنین در اینجا با اشاره به تجربه تاریخی مبنی بر تحمیل دموکراسی به طبقات مسلط به عنوان نتیجه مبارزه طبقاتی طبقات فرودست در طول تاریخ، بر این حقیقت تاکید می­ شود که مبارزه دمکراتیک در پیوند تنگاتنگ با مبارزه طبقاتی بوده و حفظ دستاوردهای دموکراتیک و نظام سیاسی لیبرال دموکراسی، مستلزم تشدید و تعمیق مبارزه طبقاتی در این جوامع است.

در فصل دوم ابتدا ویژگی­ های فاشیسم معرفی می ­شود و سپس ارتباط بحران جهانی سرمایه­ داری با فاشیسم قرن 21 بررسی می­ شود. همچنین در این فصل نشان داده می­ شود که چگونه طبقه سرمایه ­دار حاکم در جوامع سرمایه ­داری می­ کوشد تا از پوپولیسم به عنوان رویکردی برای انحراف مبارزه طبقاتی و اعمال هژمونی خود بر این مبارزات در جهت پیشبرد اهداف خود بهره گیرد. در واقع در این جا، رویکرد طبقه حاکم این جوامع به بهره ­گیری از فاشیسم و نیز چگونگی روی آوردن نئولیبرالیسم به سوی نئوفاشیسم و فرسایش و تخریب نهادهای دموکراتیک و پایان بخشیدن به لیبرال دموکراسی بررسی می‌شود.

فصل سوم به موضوع نبرد با نئولیبرالیسم در کشورهای آمریکای لاتین از جمله برزیل و شیلی اختصاص دارد.

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است

امتیاز شما