آرایش نهادی و چینش کابینه در زیست سیاسی دمکراتیک
وحید ذوالفقاری
مطالعه دمکراسی به عنوان یکی از پرکاربردترین موضوعات در علم سیاست، پدیده ای جدید نیست. حال آنکه زیست سیاسی دمکراتیک یک مفهوم نوظهور است که بیش از ساختار سیاسی، به فرهنگ سیاسی توجه دارد. در این پیوند، رژیم نمایندگی هم به عنوان یکی از آموزه های اساسی در چنین زیستی، اهمیت حیاتی در مطالعه سیاست مدرن خواهد داشت. در بیان دیگر، کاربرد زنجیره نمایندگی در زیست سیاسی دموکراتیک، تلاشی برای افزایش خدمات و مزایا است. اهمیت این موضوع در عصر مدرن تا حدی پیش رفت که غفلت از رژیم نمایندگی سیاسی و دموکراتیک در ملت-دولت های مدرن باعث ناکارایی زیست سیاسی خواهد شد.
مطالعه نحوه آرایش سیاسی دولت در دمکراسی های ریاستی و پارلمانی نیز نشان می دهد که کابینه به عنوان شورایی از مسئولان رده بالا است که با انتخاب رئیس دستگاه اجرا تشکیل می شود. اعضای این شورا به عنوان وزرای کابینه دارای کارویژه های مختلفی هستند. در حالی که کابینه در رژیم های پارلمانی به عنوان نهاد تصمیم گیری با مسئولیت دسته جمعی انگاشته می شود، در رژیم های ریاستی به عنوان یک نهاد مشورتی و کمکی است که به حمایت از تصیمیم گیری های رئیس دستگاه اجرا مبادرت میکند. اما صرف نظر از چنین تمایزی، کابینه به عنوان یک نهاد مسئول، ضمن تبدیل قدرت انتخاباتی به تصمیمات و سیاست های اجرایی، در تلاش برای مدیریت چالش ها، فرصت سازی و ارائه راه حل برای برون رفت از مشکلات است. همچنین پیش بینی ناپذیری انتخابات و ناآگاهی پیشینی از الگوی چینش کابینه باعث می شود تا مطالعه نحوه آرایش سیاسی دولت برای درک جهت گیری، تصمیم گیری و سیاست گذاری کابینه دوچندان مقرون به تحلیل شود و طبق این فهم، تبیین نحوه آرایش صفحه شطرنج سیاست و مطالعه اثرات آن بر چینش کابینه در زیست سیاسی دموکراتیک به دغدغه اصلی نگارنده بدل شده است و اثر حاضر با درک فرایند تشکیل کابینه به عنوان یک رویه پویا، آن را بخشی از چرخه زیست دموکراتیک و سیاست ائتلاف می پندارد. در بیان دیگر، به جای تحلیل فرایند تشکیل، حکمرانی و پایان کار کابینه به عنوان فرایندهای مستقل و بی ارتباط در دمکراسی های غربی، اثرحاضر یک رهیافت منسجم و پویا ارائه می کند. نگارنده بر این باور است که چانه زنی برای تشکیل کابینه شامل زنجیرهای از فرایندها و سازوکارها است که بازیگران سیاسی را به پای میز مذاکره می کشاند. سیاستمداران به عنوان نمایندگان شهروندان موظف به رفتار بر اساس مطالبات و اولویت های آنها هستند. مزید بر آن، از آن جایی که شهروندان شناخت کافی از نامزدهای انتخابات ندارند و شرایط انتخاباتی هم اغلب قابل پیش بینی نیست، فرایند چانه زنی نخبگان سیاسی هم اغلب بی ثبات و نامطمئن است. چنین زیستی با چالش های اخلاقی، انتخابات نامطلوب، سیاست های رانتی و سواری مجانی مواجه است. از این رو، وابستگی متقابل مراحل گوناگون زیست سیاسی، اثرات گوناگون انتخابات دموکراتیک و شناخت زیست جهانی سیاسی بی ثبات به عنوان مفروضات اصلی و شالوده اصلی اثر حاضر هستند.