بایستههای مقابله با تروریسم در پرتو دکترین امنیت انسانی
فاطمه فتح پور
تروریسم جنایتی پیچیده و سرشار از پارادوکس می باشد و ظهور و بروز آن متاثر از علل و عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی متنوعی است. مقابله با این جنایت به غایت پیچیده در عصر جهانی شدن تا کنون از طریق اقدامات متعددی دنبال شده است که ذیل دو رویکرد کلی 1- اجرای قانون و 2- نظامی و قهری قرار می گیرد. جامعه جهانی به رغم دهه ها تلاش در جهت مقابله با تروریسم، به ویژه پس از 11 سپتامبر، نه تنها در این خصوص به موفقیتی دست نیافته است، بلکه در عمل با گسترش و تعمیق کمی و کیفی تروریسم نیز مواجه شده است. بر اساس فرضیه این پژوهش دکترین امنیت انسانی از شاخصه ها و ویژگی هایی برخوردار است که ضابطه و فرایند صحیح و در عین حال کارآمدی را برای مقابله با تروریسم در چارچوب نظام حقوق بین الملل ترسیم می کند.
نگارنده در راستای تایید فرضیه خویش در بخش نخست کتاب به تحلیل و ارزیابی تروریسم و علل ناکارآمدی رویکردهای فعلی پرداخته است و ضمن اثبات مردود بودن مبارزه سرکوبگرانه و قهری صرف با تروریسم، در بخش دوم کتاب با برشمردن ویژگی و اوصاف دکترین امنیت انسانی، به توصیف و تبیین ویژگی های مقابله موثر با تروریسم می پردازد و در بخش سوم در چارچوب دکترین امنیت انسانی، با توجه به ماهیت تروریسم و در عین حال نقاط ضعف، حلقه های مفقوده و جنبه های مغفول مانده در رویکرد فعلی، الگوی جدیدی برای مقابله کارآمد و موثر با تروریسم ارائه شده است.