آینده آسیایی
پاراگ خانا /
محمدرضا مجیدی، محمود جوادی
پاراگ خانا، نویسنده هندی تبار ساکن سنگاپور، کتاب آینده آسیایی است را در سال 2019 میلادی تالیف کرده است. نویسنده معتقد است، بازسازی و احیای قدرت اقتصادی و فناوری ژاپن در دهه 1970 میلادی، رشد اقتصادی پرقدرت چین در 4 دهه گذشته، ظهور کشورهای پیشرفته صنعتی در شرق دور و شروع رشد اقتصادی هند از جمله شاخص هایی مهم در زمینه جا به جایی قدرت در جغرفیای جهانی به شمار می آیند و به عبارتی آسیا در دو دهه گذشته رشد اقتصادی شتابانی را تجربه کرده است و کشورهای این منطقه با الگوهای متفاوت در پی افزایش قدرت خود در ابعاد گوناگون هستند و این حکایت از آن دارد که آسیا در نظم بین المللی آینده می تواند نقش متفاوتی ایفا کند به طوری که به اعتقاد خانا، همانطور که قرن 19 شاهد روند اروپایی شدن جهان و قرن بیستم شاهد گسترش روند آمریکایی شدن جهان بودیم، قرن بیست و یکم ناظر تحقق روند آسیایی شدن در جهان خواهد بود. استدلال مهم خانا برای فرضیه آسیایی شدن جهان در قرن بیست و یکم این است که از نظر او غرب آسیا دارای نفت و گاز است. در شمال آسیا صنایع فناوری، بسیار پیشرفت کرده است و در جنوب شرق این منطقه نیز نیروی کار بسیار ارزان وجود دارد. تولیدات مواد غذایی در این منطقه بسیار بالا است و از این رو، همه این موارد از جمله شاخص هایی هستند که توانمندی های رقابت اقتصادی آسیا را در جهان منحصر به فرد می سازد.
به اعتقاد خانا، ناظران غربی عمدتاً تحولات آسیا را با استفاده از لنز آمریکایی- انگلیسی دیده اند که این امر خالی از پیش فرض های آنها نبوده است. به اعتقاد وی، جنگ آمریکا بر ضد چین، روند ادغام اقتصادهای آسیایی را تسریع خواهد کرد، نقش آمریکا را در آسیا کاهش خواهد داد و به آمریکا آسیب جدی وارد خواهد کرد. همچنین خانا معتقد است، جهان که تا کنون عادت کرده تا ابتدا از آمریکا و غرب بشنود، باید آماده شود که در قرن 21 این عادت را در مورد آسیا تغییر داده و دنیا را از رویکرد آسیایی ها ببیند.
کتاب طی ده فصل مباحث را بررسی می کند. فصل اول با عنوان تاریخ جهان: دیدگاه آسیایی، تحولات تاریخی قاره آسیا و ظهور و سقوط امپراتوری های مختلف در این قاره را بررسی می کند. در فصل دوم، با عنوان درس هایی از تاریخ برای آسیا و غرب، به این مطلب می پردازد که گزارش های ارائه شده درباره تاریخ آسیا برای بیشتر خوانندگان ناآشنا است. علت این امر هم به دلیل سرشت اروپا محور روایت های تاریخی غربی و هم به دلیل اینکه آسیا برای مدتی طولانی چندپاره بوده است، می باشد. فصل سوم با عنوان بازگشت آسیای بزرگ، به این موضوع اشاره دارد که پس از قرنها تفرقه ناشی از استعمارگری و جنگ سرد، آسیا بار دیگر در حال منسجم شدن است و تمامی زیرمناطق آسیا به سمت مرکز ثقل مشترک گرایش پیدا کرده است؛ مثل آسیایی شدن روسیه و نگاه ترکیه به شرق. فصل چهارم با عنوان اقتصاد آسیا، به این موضوع اشاره دارد که بیشتر خارجی ها با وجود رصدها و مشاهده های دائمی شان درباره امور سیاسی و اقتصادی داخلی چین، اما درک درستی از اقتصاد سیاسی چین ندارند. فصل پنجم با عنوان آسیایی ها در آمریکا و آمریکایی ها در آسیا به این موضوع اشاره دارد که آمریکا به دست مهاجرانی پایه گذاری شده است که از سراسر اقیانوس اطلس به آنجا آمده بودند، اما در قرن 19 آسیایی ها نیز از سراسر اقیاوس آرام به آنجا سرازیر شدند و بیش از یک قرن بعد، آسیایی ها به طور رسمی از آمریکای لاتینی ها به عنوان بزرگترین پایگاه مهاجرین تازه وارد به آمریکا پیش افتادند. در فصل ششم، با عنوان چرا اروپا آسیا را دوست دارد؟ ولی آسیایی ها را نه؟ نویسنده به این موضوع اشاره دارد که روابط آسیا و اروپا بسیار بادوام و نزدیک بوده است و بخش عمده ای از دانش غربی ها در باره تمدن ها، زبان ها و مذاهب آسیایی توسط سیاحان و مبلغان مذهبی به دست آمده است. فصل هفتم با عنوان بازگشت آفرواوراسیا به این موضوع اشاره دارد که امروزه بیش از نیمی از تجارت آفریقا با آسیا صورت میپذیرد و اندیشمندان به پیوندهای قوی گسترش یافته در اقیانوس هند به عنوان قلمروی آفرواوراسیایی اشاره می کنند. فصل هشتم با عنوان شرکت اقیانوسی های نوین، به پیوند بیش از پیش کشورهای آمریکای لاتین با آسیا اشاره دارد که به نوعی در مدار استعماری اروپا قرار داشته و تحت سلطه آمریکا بودند. فصل نهم با عنوان آینده فن سالارانه آسیا به این موضوع اشاره دارد که نظام سیاسی آمریکا، الگوی برتر غربی ها برای حکمرانی خوب نیست و این کشور در مقایسه با بیشتر دیگر همتایان غربی اش حرکتی پس رونده داشته است. فصل دهم با عنوان آسیا جهانی میشود: آمیزش تمدن ها، به این موضوع اشاره می کند که نه فقط خارجی ها، بلکه خود آسیایی ها نیز دارای پندارهای متمایز و ناهمگونی درباره مفهوم آسیایی هستند.