جمهوری اسلامی ایران و امنیت منطقهای
غلامعلی سلیمانی
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامیبه عنوان نهادی علمی- فکری در سال 1373 تاسیس شده است. در این نهاد عمومی و غیردولتی چهار پژوهشکده فعالیت دارند. یکی از این پژوهشکده ها، پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی است و نوشتار حاضر که از سوی پژوهشکده مذکور منتشر شده است، به موضوع سیاست های جمهوری اسلامی ایران درباره امنیت منطقه ای می پردازد. از آنجاکه در منطقه آسیای جنوب غربی با وجود زمینه ها و اشتراک های فراوان، رشد ناچیز همگرایی وجود دارد، لذا در چنین فضای برخوردار از فقدان همکاری های منطقه ای، این پرسش مطرح است که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم منطقه، چه نقشی میتواند ایفا کند؟ و رویکرد جمهوری اسلامی ایران نسبت به امنیت منطقه ای چیست؟
پژوهش حاضر در تلاش است تا به بررسی ابعاد مختلف پرسش مطرح شده بپردازد. از نگاه نویسنده، ویژگی ذاتی جغرافیای ایران و موقعیت ژئوپلیتیکی آن، تنها عامل نشان دهنده اولویت پژوهش در این حوزه نیست، بلکه آثار ناشی از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه و تحولات حاصل از آن در نگرش منطقه ای ایران، ضرورت چنین پژوهشی را دو چندان کرده است؛ به طوری که به اذعان محققان حوزه امنیتی، ایران در منطقه نقش کاملاً متفاوتی را نسبت به دوره پهلوی ایفا می کند و ایفای نقش نیابتی، حمایت از رژیم های محافظه کار و سرکوب جنبش های انقلابی در منطقه در دوران پس از انقلاب، با دگرگونی و تغییرات اساسی رو به رو شده است.
کتاب علاوه بر مقدمه دارای پنج فصل اصلی می باشد. فصل اول طی دو گفتار با عنوان های: 1- مناطق؛ از قرابت جغرافیایی تا مجموعه هویتی و 2- امنیت به مثابه مفهومیپویا و در حال توسعه، چهارچوب مفهومی و نظری پژوهش را در بردارد. در اینجا دو مفهوم اصلی پژوهش یعنی منطقه و امنیت مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم تحت عنوان جایگزینی منطق همجواری به جای ائتلاف با ابرقدرت های جهانی در سه گفتار با عنوانهای: 1- چشم اندازهای نظری به مناطق، 2- رژیم پهلوی و امنیت منطقه ای و3- انقلاب اسلامی و اهمیت منطقه، با عنایت به رویکردهای موجود در مورد جایگاه مناطق، به جایگاه منطقه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبل و پس از انقلاب اسلامی میپردازد. فصل سوم با عنوان مرزهای مناطق؛ از خاورمیانه تا آسیای جنوب غربی، به رویکردها و گفتمان های مطرح در ترسیم مرزهای منطقه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی میپردازد. در اینجا موضوعاتی همچون هلال شیعی و مرزهای منطقه و امت اسلامیبه مثابه مرزهای منطقه مورد واکاوی قرار گرفته است. عنوان فصل چهارم، امنیت موسع و گذارهای ژئوپلیتیکی می باشد. نویسنده در این فصل با تکیه بر فهم موسع از امنیت و با عنایت به فرضیه پژوهش که تاکید می کند، از نظر جمهوری اسلامی ایران در فضای فقدان روح جمعی منطقه ای، تکیه بر مفهوم موسع از امنیت به جای قالب های تنگ سنتی رایج در منطقه می تواند به تقویت همگرایی منطقه ای منجر شود، در صدد است تا این موضوع و فرضیه را در تحولات و گذارهای مختلف ژئوپلیتیکی از جمله پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا فروپاشی نظام دو قطبی؛ از فروپاشی نظام دو قطبی تا حادثه 11 سپتامبر 2001؛ از حادثه 11 سپتامبر 2001 و اشغال افغانستان و عراق تا انقلاب های سیاسی در منطقه و همچنین از انقلاب های سیاسی در منطقه تا ظهور جریان های سلفی مورد بررسی قرار دهد. در فصل پنجم با عنوان منطقه شدن؛ راهکارها و موانع پیشروی جمهوری اسلامی ایران، چالش ها و امکانات جمهوری اسلامی ایران در شکل گیری منطقه گرایی مورد بررسی قرار می گیرد. این فصل در پی پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان به پویش های منطقه گرا یا رشد خودآگاهی منطقه ای کمک کرد؟ و فرصت های پیش رو چیست؟ و موانع و چالش ها کدام هستند؟