امروز شنبه  ۶ مرداد ۱۴۰۳
۱۴۰۳/۰۵/۰۱- ۱۱:۴۹ - مشاهده: ۱۶۳

Saudi Arabia and Iran: the struggle to shape the Middle East

Edward Wastnidge and Simon Mabon

کتاب شامل یک مقدمه و 9 فصل می­ باشد که فصل نهم در واقع بخش نتیجه ­گیری کتاب را تشکیل می ­دهد. مقدمه و فصل نهم کتاب توسط سیمون مابُن و ادوارد واستنیج به رشته تحریر درآمده و در تالیف هشت فصل دیگر کتاب، مولفان دیگری نیز همکاری داشته ­اند. کتاب، فهم رقابت میان ریاض و تهران را در جهت درک صحیح از سیاست منطقه ­ای ضروری می ­داند و در صدد بررسی چگونگی رقابت میان دو کشور در طول تاریخ بوده ­است. بدین منظور، فصل ­های کتاب ابتدا متمرکز بر این است که فهم دو بازیگر کلیدی از روابط با یکدیگر چه در سطح دوجانبه و چه در سطح منطقه­ ای پس از بهار عربی در منطقه چگونه بوده ­است؟ و سپس با مشخص شدن درک از روابط میان دو کشور و میزانی که بتوان آن را به عنوان یک رقابت در نظر گرفت، چگونگی رقابت از نظر اختلافات گسترده ­تر در حوزه اسلام سیاسی بررسی می ­شود و در ادامه وضعیت کشورهای دیگر نظیر بحرین، عراق، لبنان، سوریه و یمن در این زمینه مورد واکاوی قرار می­ گیرد.

          در فصل اول کتاب که از سوی می دارویچ به رشته تحریر درآمده است، نویسنده با اتخاذ چارچوب رئالیستی نئوکلاسیک، سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال ایران را از سال 2011 میلادی بررسی می­ کند. مولف معتقد است، سیاست خارجی عربستان سعودی در وضعیت تقاطع بین ­المللی، منطقه ­ای و داخلی قرار گرفته ­است و این وضعیت موجبات افزایش تنش میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی را فراهم کرده است. در این فصل، ضمن تبیین رویکرد نئوکلاسیک و سیاست خارجی عربستان سعودی، موضوع اثربخشی نظم منطقه ­ای بر روابط میان دو کشور و تاثیر ناسیونالیسم تقابلی از سوی عربستان سعودی مورد توجه قرار گرفته است. در این جا نویسنده نشان می ­دهد که ارائه تصویری از ایران به عنوان دشمن در منطقه از سوی عربستان سعودی، نتیجه اثر متقابل میان ساختار منطقه ­ای در نظم پس از 2011 میلادی و ناسیونالیسم نوپای از بالا به پایین در نظام پادشاهی عربستان سعودی است.          

در فصل دوم، بنفشه کینوش و ادوارد واستنیج به ارائه دیدگاه تهران در خصوص روابط میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی می­ پردازند. در این فصل تمرکز بیشتر بر گفتمان­ های سیاسی، دانشگاهی و رسمی ایرانی مطرح شده درباره روابط میان دو قدرت منطقه ­ای است. در این زمینه، طیفی از روایت ­های ایرانی در رابطه با سیاست ­های منطقه­ ای عربستان سعودی و موضع آن نسبت به جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار می­ گیرد.

          در فصل سوم، لوسیا آردُوینی، نشان می ­دهد که چگونه حوزه مذهب بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی اثرگذار بوده است. در اینجا، نویسنده رقابت میان دو کشور را از منظر ادعای مشروعیت دینی تبیین می ­کند و نشان می ­دهد که چگونه مبارزه برای رقابت مذهبی میان دو کشور، فراتر از اختلافات سنی و شیعه بوده و به بی­ نظمی ژئوپلیتیکی و داخلی تبدیل شده­ است.

          در فصل چهارم با عنوان رقابت میان عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران: احیای وفاداری شیعیان و ترس سنی­ ها در بحرین، راشد الراشد، نشان می ­دهد که چگونه روابط میان سنی­ ها و شیعیان در بحرین، تحت تاثیر فضای رقابت میان عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران است. در اینجا، به این موضوع پرداخته می ­شود که چگونه تنش ­های فرقه­ ای با برنامه­ های رقابتی منطقه ­ای و تلاش­ های هژمونی تشدید شده است.

          فصل پنجم با عنوان عراق و تحول در روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی، تالیف استفن رویل و سیمون مابُن، با تاکید بر اهمیت عراق برای امنیت منطقه، به موضوع تلاش ­های جمهوری اسلامی ایران برای بهره ­برداری از شرایط مساعد ایجاد شده در دوران پسا صدام در عراق و همچنین ترس عربستان سعودی از نقش فزاینده ایران در عراق می ­پردازد. این فصل به موضوع استان عمدتاً سنی­ نشین الانبار عراق اختصاص دارد و نقش جناح ­های وابسته به ایران از واحد بسیج مردمی عراق و همچنین تلاش‌های عربستان سعودی برای تقویت روابط خود با بازیگران در عراق را برجسته می ­کند.

          فصل ششم، با عنوان مهره غیرقابل جا به جایی: اهمیت راهبردی لبنان در شطرنج سیاست خارجی عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران، تالیف حسین کالوت، به بررسی نقش جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در لبنان می­ پردازد. در این فصل، نویسنده، لبنان را به عنوان مهره غیرقابل جا به جایی در صفحه شطرنج سیاست خارجی رقابت ژئواستراتژیک ایرانی- سعودی در خاورمیانه معرفی می ­کند. نویسنده در پی نشان دادن چگونگی ترویج چشم ­انداز سیاسی سنی و شیعه از سوی عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران است. 

در فصل هفتم با عنوان قابلیت و مجرمیت: رقابت ایرانی و سعودی در مناقشه سوریه، کریستوفر فیلیپس، به بررسی دیدگاه­ های نظری مختلف از روابط بین ­الملل در تبیین موفقیت نسبی جمهوری اسلامی ایران در مقابل عربستان سعودی در سوریه می­پردازد و اشاره می‌کند، رقابت عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران در مناقشه سوریه به یک نتیجه قابل توجه در زمینه ارتباط عوامل بین ­المللی، داخلی و ایده ­آل دست می­ یابد و این مناقشه، در یک محیط سیستمیک بین ­المللی و منطقه ­ای که برای جمهوری اسلامی ایران مطلوب ­تر از عربستان سعودی بوده ­است، به وقوع پیوسته است.

در فصل هشتم با عنوان نمایندگی یا مداخله: یمن همچون صحنه تئاتری برای رقابت ­های جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی، ماریا لوئیز کلاوزن به یمن به عنوان صحنه تئاتری برای رقابت میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی نگاه می ­کند. مباحثی که در این فصل مورد توجه نویسنده می‌باشد، عبارت­ اند از: فرایند تشکیل دولت یمنی و تعامل منطقه ­ای؛ مداخله نظامی‌با رهبری عربستان سعودی در یمن در سال 2015؛ ناتوانی عربستان سعودی در خروج از یمن و مفهوم هزینه هدر رفته در راستای عقب ­نشینی عربستان سعودی از یمن و عواقب آن.

فصل نهم به عنوان نتیجه ­گیری کتاب توسط ادوارد واستنیج و سیمون مابن تالیف شده است. این فصل به ارائه برخی بازتاب ­ها و نتایج در مورد چگونگی تحقق رقابت میان دو قدرت منطقه ­ای یعنی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی می ­پردازد. 

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است

امتیاز شما