Governance and domestic policymaking in Saudi Arabia: transforming society economics politics and culture
Mark C. Thompson and Neil Quilliam
کتاب به منظور دستیابی به درک بهتر از فرایندهای سیاستگذاری و همچنین حاکمیت در عربستان سعودی تالیف شده است. از نظر نگارنده، درک این دو حوزه ارتباط ویژهای با برنامه های متنوع سازی اقتصادی در عربستان سعودی از جمله چشم انداز 2030 عربستان سعودی و برنامه تحول ملی 2020 آن کشور دارد. چشم انداز 2030 عربستان سعودی و برنامه تحول ملی 2020، ابتکارات دولتی برای تنوع بخشیدن به اقتصاد عربستان سعودی و اجرای تغییرات احتمالی در سراسر آن کشور است.
تالیف کتاب حاکمیت و سیاست گذاری داخلی در عربستان سعودی، بر اساس کارگاهی آموزشی با موضوع سیاست گذاری داخلی و حکمرانی در عربستان سعودی بوده است که این کارگاه در سال 2019 میلادی از سوی مرکز تحقیقات خلیج فارس دانشگاه کمبریج برگزار شده است. یکی از اهداف کتاب مذکور، تجزیه و تحلیل عواملی است که سیاست گذاری و حکمرانی داخلی موثر و بادوام را در نظام پادشاهی تسهیل یا محدود می کند. کتاب شامل سه بخش است که عبارت اند از: 1- سیاست گذاری در عربستان سعودی، 2- اجرای سیاست ها و چالش های حاکمیتی و 3- مدیریت انرژی و سیاست های محیط زیستی.
در بخش اول که به بررسی مبانی سیاست گذاری در عربستان سعودی می پردازد، سه فصل آمده است. فصل اول با عنوان "آیا از شواهد برای سیاست گذاری در عربستان سعودی استفاده میشود؟ درس هایی از مشارکت سیاسی-پژوهشی بین المللی در سیاست اجرایی" به نقش دانشگاه ها و سایر موسسات پژوهشی در بهبود سیاست ها می پردازد. این فصل بر اساس یافته های برگرفته از برنامه تحقیقاتی مدسههاردوارد کندی است که در آن دانشمندان با وزارتخانه های کار عربستان سعودی در خصوص توسعه اجتماعی و آموزشی همکاری داشته اند. در فصل دوم با عنوان " چگونه عربستان سعودی می تواند برنامه های اصلاحات اقتصادی واگرا را هماهنگ کند؟" نویسنده بررسی می کند که چگونه سیاست گذاران عربستان سعودی می توانند بر ناهماهنگی اصلاحاتی - که بر اساس آن، برنامه اصلاحات اقتصادی پادشاهی، فاقد هماهنگی موثر بوده و منجر به تولید سیاست های متضاد و نتایج نامناسب می شود-، غلبه کنند؟ در اینجا نشان داده می شود که دستورکار آزادسازی که شکل دهنده سند چشم انداز 2030 عربستان سعودی و برنامه تحول ملی آن کشور می باشد، گاهی اوقات با سایر برنامه های اصلاحات اقتصادی در تضاد است. فصل سوم با عنوان " شاه سازان یا چاقوها؟ نقش مشاوران در سیاست گذاری داخلی و حکمرانی در عربستان سعودی" به موضوع اصلی مشاوران و نقشی که آنها در سیاست گذاری داخلی و حکمرانی در عربستان سعودی ایفا می کنند، می پردازد. نویسنده معتقد است، مشاوران بخش مهمی از دستورکار کلی اصلاحات هستند و وظایف مهمی را نه تنها در شکل دهی و اطلاع رسانی سیاست ها، بلکه در حفظ وضعیت موجود سیاسی ایفا می کنند.
بخش دوم کتاب با عنوان "اجرای سیاست ها در عمل"، به نوعی از تدوین صرف سیاست ها فاصله می گیرد و به سمت عملی کردن سیاست ها پیش می رود. این بخش شامل سه فصل است. در فصل چهارم کتاب با عنوان "نشست خلیج فارس 2019: فراتر از فاکتوری ظاهری و نمایشی: ایجاد ظرفیت دفاعی در عربستان سعودی سلمان"، نویسنده اصلاحات جاری در صنعت دفاعی عربستان را بررسی می کند و اذعان می دارد که به رغم موقعیت های محدود در این بخش، اما در مجموع، ظرفیت سازی دفاعی نتایج قابل توجهی را در بر دارد. این جا بخشی است که سند چشم انداز 2030 عربستان سعودی می تواند به موفقیت دست یابد. در فصل پنجم با عنوان "جوانان و انتخاب های آموزش حرفه ای در عربستان سعودی: همسو کردن سیاست ها با آرمان ها" به موضوع نقش آموزش در برنامه های اصلاحات می پردازد. نویسنده در اینجا به این موضوع می پردازد که چگونه و چرا جوانان در عربستان سعودی تحصیلات حرفه ای را انتخاب می کنند. او خاطرنشان می سازد، در حالی که جریان اصلاحات در نظام آموزشی به طور مستمر برای دستیابی به اهداف توسعه و رونق اقتصادی تلاش می کند، اما اجرای موفق آمیز آن به دلایل متعدد از جمله وجود چالش ها، مجموعه وسیعی از شروط برنامه های متنوع و مهمتر از همه برنامه های آموزش محدود و فرصت های شغلی، با تردید و اختلال مواجه است. فصل ششم با عنوان " علل چاقی و سیاست های عمومی"، سیاست های بهداشتی را برجسته می سازد و با برجسته ساختن برخی نقاط ضعف در اجرای برنامه های بهداشتی، توصیه های عملی در راستای بهبود نتایج برنامه ها و سیاست ها از جمله اتخاذ برنامه تحقق کیفیت زندگی ارائه می کند.
بخش سوم کتاب با عنوان " چالش های حاکمیتی و مدیریت انرژی و سیاست های محیط زیست" شامل چهار فصل می باشد. در فصل هفتم با عنوان "حاکمیت انرژی: آیا مجمع جدید، در صنایع انرژی عربستان سعودی قدیمی است؟"، استدلال می شود روند کنونی در اداره بخش انرژی های تجدیدپذیر با آنچه بر صنعت نفت پادشاهی حاکم شده است، متفاوت است، این روند کاستی هایی دارد که نیازمند توجه است. فصل هشتم با عنوان "در جستجوی مشروعیت: سیاست گذاری زیست محیطی در عربستان سعودی"، اهمیت اقتصاد سیاسی در تقویت مشروعیت خاندان حاکم سعودی را مورد توجه قرار می دهد. فصل نهم با عنوان "عوامل اقلیمی در تنوع اقتصادی عربستان سعودی و اقدامات محرک: سیاست ها، چالش ها و فرصت ها"، مبتنی بر موضوعات فصل هشتم می باشد و حاکمیت تغییرات آب و هوایی در عربستان سعودی را مورد ارزیابی و بررسی قرار می دهد. فصل دهم با عنوان "آخرین مرد ایستاده: آرامکوی سعودی و اقدامات آب و هوایی جهانی" به نقش آرامکوی عربستان سعودی در میان شرکت های بین المللی نفتی می پردازد. در اینجا عربستان سعودی نه تنها به نقش پادشاهی خود ادامه می دهد و سیاست اقتصادی را پیش می برد، بلکه آخرین مرد ایستاده در برابر اقتصادهای آسیایی است که به هیدروکربن ها برای رشد اقتصادی خود وابسته اند.