امروز پنج شنبه  ۱ آذر ۱۴۰۳
۱۴۰۳/۰۶/۱۱- ۱۴:۰۵ - مشاهده: ۹۱۱

پیمان ابراهیم و ژئوپولیتیک غرب آسیا

محمدحسین صفایی

در کتاب پیمان ابراهیم و ژئوپلیتیک غرب آسیا، موضوع اهداف آمریکا در منطقه خاورمیانه و سیاست­ های سلطه ­طلبانه و استعماری غرب به واسطه رژیم صهیونیستی در چارچوب پیمان ابراهیم و همچنین پیامدهای سیاست ­های اتخاذ شده بر منطقه بررسی می ­شود. به اعتقاد نگارنده، بر اساس رویکردهای سنتی در خصوص حل مسئله فلسطین، ابتدا باید روند صلح میان فلسطین و رژیم صهیونیستی به سرانجام برسد و سپس مذاکره این رژیم با کشورهای عربی دیگر آغاز شود، اما طبق راهبرد جدید صهیونیست­ ها، امروزه چنین چیزی برعکس شده ­است و توافق ابراهیم که اولین پیمان در شروع موج جدید توافق­نامه ­های عادی ­سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای حاشیه خلیج ­فارس است، زمینه ­ساز اجرایی شدن این راهبرد است. رژیم صهیونیستی به منظور توسعه چنین پیمان­ هایی با سایر کشورهای منطقه، در تلاش است تا توافق ابراهیم را به عنوان یک پیمان موفق که موجب قدرت­مندتر شدن امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان است، معرفی کند. این پیمان در راستای دکترین صلح به گونه ­ای تبیین شده ­است که مساله زمین در ازای صلح را به دست فراموشی می­ سپارد. بر اساس این دکترین صلح، ایده ­های دیگر همچون ابتکار صلح عربی سال 2002 میلادی، مبنی بر عادی­ سازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی به شرط تشکیل دو دولت در دو سرزمین مجزا به حاشیه رانده می ­شود. 

مطالب کتاب در سه فصل سازماندهی شده است. در فصل اول، پیمان ابراهیم معرفی می ­شود و ابعاد گوناگون آن مورد بررسی قرار می­ گیرد. در این فصل، موضوعاتی همچون بازتاب اعلام این پیمان در میان رهبران گروه­ های مقاومت فلسطینی؛ بازتاب اجرایی شدن آن در اندیشکده ­های صهیونیستی؛ مسئله الحاق کرانه باختری و پیمان ابراهیم؛ نظرسنجی از مردم فلسطین در خصوص این پیمان؛ مفاد پیمان بین امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی و تفاوت رویکرد دولت ­­های آمریکا نسبت به پیمان ابراهیم بررسی شده­ است.

فصل دوم به چرایی آغاز این توافق از امارات متحده عربی می ­پردازد. معاهده سازش رژیم صهیونیستی با امارات متحده عربی دومینویی برنامه­ ریزی شده برای گسترش عادی­ سازی روابط با دیگر کشورهای عربی است. اگرچه برخی عوامل نشان از آمادگی بحرین و عربستان سعودی برای عادی ­سازی علنی و رسمی مناسبات با رژیم صهیونیستی دارد، اما امارات متحده عربی علاقه بیشتری برای امضای توافق سازش با رژیم صهونیستی را از خود نشان داده ­است.

فصل سوم به موضوع پیمان ابراهیم و تاثیرات آن بر ژئوپلیتیک منطقه می ­پردازد. در اینجا مطرح می ­شود که پیمان ابراهیم با توافق مناخم بگین و انورسادات قابل مقایسه نیست؛ بلکه توافقی بسیار فراتر از صلح است و ظرفیت بیشتری برای تجدید جغرافیای سیاسی منطقه دارد. امضای پیمان ابراهیم راه را برای ایجاد تغییر ساختاری در خاورمیانه هموار می ­کند. در واقع، این توافق بخشی از برنامه خاورمیانه جدید آمریکا و متحدانش به حساب می ­آید. این پیمان روابط کشورهای پادشاهی در منطقه با رژیم صهیونیستی را وارد مرحله جدیدی کرده ­است؛ بدون اینکه به صلح اعراب و رژیم صهونیستی منجر شود.

نویسنده معتقد است، پیمان ابراهیم بدون حل مساله فلسطین و یا احقاق حقوقی از مسلمانان جهان، با مسلح کردن شرکای آمریکا و تقویت تفرقه، تنها خاورمیانه را برای جنگ و یکجانبه ­گرایی هرچه بیشتر آمریکا و رژیم صهیونیستی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت آماده می ­کند.

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است

امتیاز شما